نمی دانم دکتر روا زاده را میشناسید یا نه ؛همان دکتر و طبیب اسلامی که خیلی وقتها کلیپ سخنرانی هایش را شبکه های ماهواره ایی پخش میکنند؛ دیروز که داشتم در محوطه دانشگاه برای خودم میگشتم به بنر سخنرانی اش در دانشگاه برخوردم ؛حکیم ؛ طبیب اسلامی دکتر....!! همان دکتری که شبکه های ماهواره ایی بیش از همه معروفش کرده اند؛روی همان بنر تبلیغاتی کلی حرف جالب زده شده بود. پوفک آدم ها را عقیم میکند و مایونز کبد را از کار می اندازد و سرخی کالباس ها از تاج خروس است و..... . اتفاقا بین کلاس هایم بود و یک ساعتی فرصت داشتم تا برم و حرف های عجیب و غریب این مرد عجیب و غریب را بشنوم.
حرف هایش همان گونه که فکرش رامیکردم مغر آدمی را به مرحله ی انفجار میرساند؛ اینکه "هر کسی که در ایران اختراع بدرد بخوری ثبت کند یا کسانی که تز دکترای خوبی دارند نیروی های صهیونیست از داخل ادارات ایران اسمش را سریع میفرستند خارج و سریعا از سفارت کانادا و آلمان به درب خانه اش می روند تا مجابش کنند ویزا بگیرد" یا اینکه " آب لوله کشی نخورید بلکه هر هفته بروید آب از چاه بیاورید ؛ چون آب چاه سالم است و این آب لوله کشی وایتکس دارند!!!" یا اینکه می گفت اگر میخواهید دیابت نگیرید بروید انجمن دیابت ایران ؛ به شما دو لیست از موادی میدهند که باید بخورید و نباید بخورید؛ جای این دو لیست را عوض کنید ؛ دیابت نمیگیرید!!!" واینکه تمامی این بیماری هایی که امروز میبینیم محصول و توئطه ی غرب است که می خواهد ما را نابود کند.
ولی یک حرف خیلی عجیب که زد و گمانم اگر هر کسی دیگری بود حتما به نهادهای امنیتی میبردندش ؛ و تعجبم از این است که چگونه انجمن اسلامی دانشگاه اجازه چنین حرفی را به او داده؛ و این حرف آن بود که گفت : ولی فقیه وقتی حرفی میزنه که شما نباید روی حرفش حرف بزنید؛نباید اصن سوال کنید ؛ لازمه ی جامعه همینه ؛ نه فقط تو انسانها ؛ شما دو تا گوسفند رو ول کن یکیشون که جلوتره عقیبه هم دنبال اون میره؛همه موجودا همینن...!!!
البته خیلی صحبت کرد و مهملات زیادی به هم بافت که مطمئنم در حوصله شما هم نیست که همه آنها را بخوانید. ولی آنچه برایم بسیار تاسف آور بود اینکه هنوز انسان هایی [نه خود این فرد ؛ بلکه کسانی که حرفش را باور میکنند] هستند که سطح فکرشان در این سطح است ؛زمان برایشان در تاریخی خاص متوقف شده و هنوز اگر میتوانستند سوار شتر میشدند و با کلوخ خودشان را تمیز میکردند. اینکه یک نفر خودش تا این حد بر حق و حق به جانب بداند؛ اینکه اینقدر خودش را دانا و متفکر بداند؛ و بحث فقط روا زاده و حرف های مسخره اش نیست ؛ازغندی و رافعی پور و ده ها نفر دیگر با چنین تفکراتی وجود دارند و افرادی که آنها را عمیقا میپذیرند.
از عصری که دارم به حرفها و حرفهای مشابه افرادی اینچنین فکر میکنم به این نتیجه میرسم که ما ؛ملتی شکست خورده؛ قریب به یک قرن است که به دنبال مقصریم حالا گروهی که خود را مذهبی مینامند غولی بنام صهیونیسم درست کرده اند و حتی شاش پیچ شدن یک بچه ی یک ساله را هم توئطه ی تلاویو می خوانند و گروهی هم که ملی گرا شدند و ایران را آرمان شهری میداند که تمام مشکلش این است که اعراب حمله کردند وگرنه قبلش این ملت مشکلی نداشت ،و بیش از صد سال است که این دو گروه دارند در سر و کله ی هم میزنند....
خلاصه از حرف های روا زاده آنچه بیش از همه دستگیرم شد این بود که یا من دیوانه ام ؛ یا او؛ راه سومی هم نیست.....
پی نوشت: این اولین پستی بلاگم است که با تبلت می نویسم و خلاصه اینکه این پست صد درصد مجازی است ؛بخصوص منظورم با کیبوردش است.
پی نوشت ٢: علت نوشت این پست با تبلتم نه از جهت کلاس بلکه اینکه این مطلب بعد از مدت ها به ذهنم خطور کرد و لپ تاپ هم در دسترس نبود و بعدش هم اینکه شاید در آینده با کیبورد مجازی نوشتن کاملا به یک چیز معمول تبدیل شود و کلا این همه صفحه کلید از میز هایمان رخت برچیند ؛ تغییری که برای من این اولین بار است که رخ میدهد .
پی نوشت ٣: آدم کاملا مجازی که مینویسد چقدر روده دراز میشود...پوف
↧