اولین بار با احمد محمود و کتاب همسایه ها و اینکه همشهری ما بوده و داستانش هم در شهر میگذرد دو یا سه سال پیش بود که آشنا شدم ؛ آن هم با فیلممستندی که ب بی.سی پخش کرد با آن لحن گیرا و خودمانی صحبت کردنی که احمد محمود داشت ؛چند مدت بعدش با یکی از کتابفروش ها که در باره ی همین کتاب صحبت میکردم میگفت : بنظرم هر کس تو اهواز زندگی میکنه باید این کتاب رو بخونه.
گذشت تا همین آبان ماه امسال که کتاب را میشود گفت خیلی تصادفی از یکی ازکتاب قدیمی فروشی های [آن هم با قیمت بسار مناسب 7هزار تومن خریدم] خریدم ؛ کتابفروشی ای که بعد ها که کتاب را خواندم فهمیدم در خیابانی قرار دارد که نقطه ی عطف داستان در آن رخ میدهد؛ و بخش عمده ی داستان در همان منطقه ؛ یعنی خیابان سی متری و پل سفید و... میگذرد . راستش این اولین باری بود که کتابی میخواندم که با فضای شهری داستان آشنا بودم ؛ تا حالا هر چه داستان خوانده بودم ؛خارجی ها که هیچ ؛ داستان های داخلی ها هم اکثرا در فضای تهران بودند که چون در این شهر زندگی نکرده و شکل خیابان و آدرس ها را خیلی کم ؛ آن هم خیابان ها ی معروف را ؛می دانستم تصورش سخت بود؛ اما این اولین داستانی بود که اسم خیابان و منطقه ای را که نویسنده میبرد به عینه می دانستم کجا را می گویید ؛ با اینکه داستان در 40-50 سال پیش نوشته شده است و آن زمان اهواز یک سوم ؛ یا حتی یک چهارم ، مساحت امروزی را داشته است.
کتاب در مجموعه همان طور که انتظار داشتم کتاب خوبی بود؛ نثری رئال ،اجتماعی ، روان ؛ که برعکس داستان های مدرن برای اینکه بفهمی نویسنده چه میخواهد بگوید نباید خودت را به آب و آتش بزنی ؛ البته کتاب دو بخش می باشد ، یک بخش [که نصفه ی بیشتر کتاب میباش] بخش اجتماعیش میباشد که با زبانی روان که منحصر طبقه ی فرودست جامعه ی آن زمان است بیشتر از همه روابط بین آدم ها را بیان میکند؛دعوا ها ؛ فحاشی ها ، بی اخلاقی ها ؛ بدبختی ها ، بی پولی ها و... . و بخش دوم که بخش سیاسیکتاب است که وارد مسائلی مانند نفت ،نشر جزوه ، تظاهرات ، زندان و... میشود . البته به شخصه من خودم همان بخش اولش که ذکر کردم خیلی بیشتر دوست داشتم و بیشتر به دلم نشست .
راستش با خواند این کتاب با شخصیت های داستان همدردی می کنی. خالد؛ بلور خانم، امان آقا، پدر خالد ... و خیلی ها ی دیگر؛ آدم های که خیلی هاشان کار های بدی میکنند,خیانت میکنند اما واقعا آدم های بدی نیستند. کمتر رمانی را می توان دید ، که سیاسیباشد و شعاری نباشد.
نکته ی جالبی که در باره ی این کتاب هست خود احمد محمود درباره اش گفته: این کتاب قبل از انقلاب بدلیل اقدام علیه امنیت ملی و بعد از آن هم بدلیل مبتذل بودن ممنوع الچاپ شده.[فقط دو بار یک بار سال 52 و بار بعدی هم سال 57 چاپ شده اما هنوز دارد خوانده میشود.]
پ.ن: صفحه ی آغازین کتاب با صدای خودم[حدود یک و نیم دقیقه] در ساندکلود هست که لینکش را گذاشته ام . اینجا