قرار بود به مناسبت سال نو یک پست جدید که در بلاگم بگذارم که نگذاشتم ، به همان دلیل تنبلی، قرار بود که بعد از سیزده بدر بگذارم که باز هم همان شد و الان 21 فروردین شده و تازه دست به کار شده ام یک پست دو خطی بنویسم! از خود هم متعجبی نمی کنم هنوز ساعت اتاق و ساعت مچیم یک ساعت عقب هستند و هر روز می گویم ولش کن بابا ،یا بذار با اخبار تنظیمش کنم که دقیق باشه و این چنین است که یک ماه اول رفت و هنوز خیلی چیز ها سر جای خود مانده اند !
در این تطیلات که برای ما حدودا تا هفته ی پیش ادامه داشت مثل همه کلی اینجا و آن جا رفتیم ، برای چهار سیخ کباب منقلی دستم از صد جا سوخت که هنوز آثار تاولش هایش هویداست! کلی دوستان و فامیل شادی کردند تا شاید تصادفا غم هایمان را فراموش کنیم.
کلی فیلم دیدم ؛آنقدر فیلم دیدم که یک جور هایی از این کار خسته و دل زده شدم و هیچ کتابی هم نخواندم .شاید در آینده ایی نچندان دور از این فیلم ها چند کلامی گفتم ؛البته اگر بی حسی های بالا وجود نداشته باشد!
در ضمن نوروزتان هم پس، پس مبارک.
عکس نوشت: عکس بالا هم که از شاهکار های هنری بنده در گشت و گذارهای نوروزی می باشد.( به شکل عجیبی هنر ازش موج می زند)!